دبی چگونه دبی شد ؟
جهان تا همین سال پیش بود که با دبی آشنا شد. شهری که مجلات بزرگ و معتبر غربی از آن، چنین یاد میکردند: ثروتمند، قوی، ارزان و تهدیدی برای دیگر شهرها. اما بیشتر از همه، دبی به عنوان شهری جدید در این مجلات معرفی میشد. این کلانشهر با ساختمانهای بلند قامتش توانست توجه مردم جهان را به سمت تور دبی و آسمانخراشهای متعدد و گوناگونی فرهنگ مردم خود جلب کند. تقریباً ۹۶٪ از جمعیت دبی، اهل این شهر نیستند. دبی در این زمینه نیویورک را نیز پشت سر نهاده است؛ تنها ۳۷٪ از جمعیت نیویورک را مهاجران تشکیل میدهند. عجیب به نظر میرسد؛ اینطور نیست؟
از هر نظر که بخواهید به دبی نگاه کنید، تمامی چیزهای این شهر، از دیگر مناطق دنیا وارد آن شده است؛ از ساختمانها و خودروهای لوکس، لهجهی مردم گرفته تا آرزوهای مردمش، همه و همه متعلق به جایی غیر از دبی هستند. در واقع تنها بخش زیباییها و پیشرفتهای بینظیر دبی که متعلق به خودش است، همان بخشی است که از دیگر نقاط جهان به عاریت گرفته است! از دبی با عنوان پدیدهای نوظهور یاد میشود، اما دبی همان شهر قدیمی با ظاهری جدید است. ۳۰۰ سال است که شهرهای غرب، جسورانه تلاش کردهاند خود را با دنیای مدرن تطابق دهند. زمانی، پیشرفت شهرها و آشنایی مردم با آنها، محدود به مسافرت با قطار و کشتی بود؛ اما امروزه، هواپیماها این کار را آسان کرده و موجب پیشرفت روز افزون شهرهای سراسر جهان شدهاند. بنابراین، اگرچه شهر دبی پدیدهای نوین است، اما سرزمین دبی چیز جدیدی نیست. منظور ما این است که در عصر ارتباطات، هر سرزمین و مکانی میتواند به سرعت پیشرفت کند.
همانطور که خطوط راهآهن موجب پیشرفت شهر شیکاگو شد، شرکتهای هواپیمایی نیز در توسعهی دبی نقش مهمی ایفا کردند. در سال ۱۹۷۴، شیخ رشید از شیخ محمد خواست تا توسعهی فرودگاه بینالمللی دبی را در الویت کارها قرار دهد. در دههی ۱۹۸۰، شیخ محمد، خلبان کارکشتهی هواپیمایی بریتانیا را برای مدیریت شرکت هواپیمایی امارات به خدمت گرفت. هواپیمایی امارات، شرکتی دولتی بود که توسط کارشناسان خبرهی غربی اداره میشد تا بتواند در عرصههای بینالمللی یکهتازی کند.
در همان سالهای ابتدایی، امارات، شهر دبی را به مناطق اطراف خود متصل کرد. ایرانیها و عربستانیهای بسیاری برای گشت و گذار به دبی میآمدند.
سرمایهگذاران و کارآفرینان روسی وقتی وارد دبی شده و قفسه های خالی فروشگاههای این شهر را دیدند، اجناس خود را طی دورهی سقوط شوروی، به فروشندگان اهل دبی فروختند. تا سال ۱۹۹۰، هواپیمایی امارات با علم به این موضوع که بیشتر جمعیت جهان مایل به داشتن سفری امن به اقصی نقاط دنیا هستند، پروازهایی برای لندن، فرانکفورت و سنگاپور تدارک دیده بود. شرکت هواپیمایی امارات با پیشرفت روز افزونش، تبدیل به اختاپوسی شد که با هر پای خود یک نقطه از جهان را به سمت دبی جذب میکرد. برخی از تاجران و سرمایهگذاران خارجی، به دلیل بدون مالیات بودن کسب و کار در دبی، پس از ملاقات از این شهر، در آن ماندگار شدند. کشورهای بسیاری از جمله بریتانیا، مالیات درآمد خارجی خود در دبی را پرداخت نمیکنند؛ آمریکا برای درآمدهای حاصل از سرمایهگذاری خارجی خود در دبی، سالانه ۹۱٫۵۰۰ دلار مالیات به دولت امارات پرداخت میکند. تا سال ۱۹۹۵، تقریباً ۲۰ هزار بریتانیایی در امارات زندگی میکردند که جزو اولین مهاجران دبی بودند. زندگی در امارات برای مردم بریتانیا آسانتر از دیگران بود، چرا که آنان پیشتر و به واسطهی شرکتهای هواپیمایی وارد این کشور شده بودند. بعدها، سیل عظیمی از وکلا، معماران و بانکداران از سراسر دنیا وارد این شهر توسعه یافتهی جهان اولی شدند.
مسألهی مهم دیگر در مورد امارات این است که این کشور هیچ قانون ضدتبعیض گرایانهای ندارد اما شرکت هواپیمایی امارات سیاستی دارد که ترجیج میدهد تنها از مهمانداران زن در خدمهی هواپیماهای خود استفاده کند. دبی ایستگاه رایجی برای هواپیماهای دزدی بود که برای سوختگیری توقف میکردند؛ به همین دلیل، شیخ محمد نیز به یکی از باتجربهترین افراد در زمینهی مذاکره با هواپیما رُبایان شد. شیخ محمد در رویارویی با گروههای تروریستی و تبهکار، هرگز جان مسافری را در معرض خطر قرار نداد. اخبار موفقیت شیخ، آن طور که باید و شاید در رسانههای بینالمللی بازتاب نداشت، اما اماراتیها راهبرد دیگری برای تبلیغ شهر خود داشتند؛ آنان از دبی به عنوان منطقهای باثبات و ثروتمند یاد کردند که اگرچه حاکمی سلطهگرا دارد، اما قادر است امنیت را در شهر تضمین کند. دبی برای پیشرفت خود تنها یک جرقه لازم داشت. این جرقه، بدترین هواپیما ربایی تاریخ، یعنی حادثهی ۱۱ سپتامبر بود.
اگرچه تنها یک اماراتی در میان هواپیما ربایان حادثهی یازده سپتامبر وجود داشت، دبی شدیداً در معرض حملهی دیگران بود. از آنجایی که دبی، قطب هوایی خاورمیانه محسوب میشود، بیشتر حادثهآفرینان و تبهکاران حادثهی یازده سپتامبر، از طریق فرودگاه بینالمللی دبی وارد آمریکا شده بودند. همچنین پولی که به عنوان هزینهی این حادثه در نظر گرفته شده بود نیز از طریق بانکهای دبی منتقل شد. علاوه بر این، مغز متفکر اماراتی این عملیات، در شروع حملات از اسامه بن لادن نیز حمایت کرده بود. در سال ۱۹۹۹، سازمان سیای آمریکا فرصت دستگیری بن لادن را داشت اما چون فکر میکرد که حادثهی یازده سپتامبر با شاهزادهی اماراتی در ارتباط است، بن لادن را رها کرد. آمریکا میتوانست با یک موشک، نیمی از خانوادههای سلطنتی امارات را از صحنهی روزگار محو کند. دبی مجبور شد با آمریکا کنار بیاید اما کماکان دل خوشی از آمریکاییها نداشت. امارات یکی از سه کشوری بود که طالبان را جزو حاکمان بر حق افغانستان میدانست؛ این موضوع در کنار حملات یازده سپتامبر، لطمات بسیاری بر شهرت دبی وارد کرده و بر جمعیت آن تأثیر بدی گذاشت. در عوض، به دلیل بحران مالی که در سطح جهان به وجود آمد، مردم دنیا بار دیگر به دبی هجوم آوردند و جمعیت این شهر باز هم با افزایش روبرو شد. پس از تصویب «لایحه میهن دوستی» در آمریکا که بعد از وقایع یازده سپتامبر انجام شد، اقداماتی برای پولشویی در این کشور صورت گرفت. با این وجود، سرمایهگذاری در حوزهی خلیج فارس و نواحی اطراف دبی، بسیار جذابتر از آمریکا به نظر میرسید. طبق برآوردها، گفته میشود که عربستان به تنهایی ۳۰۰ میلیارد دلار از داراییهای خود را در آن زمان از آمریکا خارج کرد. در همان دوره، آمریکا به افغانستان و عراق حمله کرد و موجب بیثباتی و در نتیجه افزایش قیمت نفت شد. البته قیمت نفت به دلیل تقاضای بالای کشورهایی مانند چین و هند رو به افزایش بود اما با حملات آمریکا، این روند تسریع شد. بنابراین، حملات یازده سپتامبر موجب شد تا سود حاصل از نفت در دبی باقی بماند. دبی که قطب اقتصادی منطقه بود، سرمایهگذاری در آن کار عاقلانهای به نظر میرسید. شیخ محمد نیز درآمدهای خود را در زمینهی چاه نفت سرمایهگذاری کرد.
در سال ۲۰۰۲، شیخ محمد حکمی صادر کرد که طی آن، خارجیها میتوانستند در دبی مالک خانه شوند. امارات اولین کشور حوزه خلیج فارس بود که دست به چنین کاری میزد. قبل از صدور این حکم، دبی در بازار مسکن سهمی نداشت. البته مالکیت زمینهایی که به خارجیها داده میشد، کامل و صد درصد نبود؛ زمینها یا همگی تحت تملک شیخ بودند یا در اختیار افراد مورد اعتماد وی بودند. همه از جمله خارجیها به نوعی مستأجر شیخ بودند. طبق فرمان شیخ محمد در سال ۲۰۰۲، همه میتوانستند در دبی خانه بخرند که در واقع فرصت خوبی برای خانوادههای ثروتمند ساکن کشورهای اطراف بود. لبنانیهای ثروتمند که از وقوع یک جنگ داخلی دیگر هراس داشتند، هندیهای تازه به دوران رسیده که قصد فرار از کشور فقر زدهی خود را داشتند و روسهای پولدار برای دوری از فساد دولتی کشورشان، همگی با ترک کردن وطن خود و مهاجرت به دبی، موجب غنیتر شدن این شهر خاورمیانهای شدند. دبی برای افراد ثروتمند و همچنین اختلاسگران خاورمیانه، آفریقای شمالی، جنوب آسیا و شوروی مکان بسیار مناسبی تلقی میشد؛ درست همان نقشی که شهر میامی آمریکا برای ثروتمندان کشورهای آمریکای لاتین ایفا میکرد. نمونهی بارز این مسئله در سال ۲۰۰۹ اتفاق افتاد؛ یعنی زمانی که رئیسجمهور آذربایجان ۹ کاخ مجلل کنار ساحلی در دبی خریداری کرد. مجموع قیمت این عمارتها ۴۴ میلیون دلار و همگی به نام پسر ۱۱ سالهاش بود.
برای مشاهده ادامه مطلب به سایت کجارو مراجعه کنید ..!
برچسب ها : ,